اجازه هست؟

اجازه هست عشق تو رو تو کوچه ها داد بزنم؟

         رو پشـت بـــــوم خونه ها اسمتو فریاد بزنم؟

               اجازه هست که قلـبمو برات چراغونی کنم؟

پیش نگاه عاشقت،چشـــــمامو قربونی کنم؟

        اجازه میدی تا ابـد سر بزارم رو شونه هات؟

               روزی هزار و صـد دفه بگم که میمیرم برات؟

اجازه میدی که بـگم حرف ترانه هام تویی؟

        دلیل زنده بودنـــــم ، درد بهانه هام تویی؟

               اجـــازه هست تا تـه مـرگ منتظر تو بشینم؟

تو رویاهــای صورتیم، خودم رو با تو ببینم؟

      اجازه هست جار بزنم بگم چقد دوست دارم؟

            بگم می خـــوام بخاطرت سر به بیابون بزارم؟

اجازه میدی قـصه هام با عشق تو جون بگیره؟

      چشمای عاشقـــم واست روزی هزار بار بمیره

            اجازه میدی عشقـــمو همش بهت نشون بدم؟

پیش زمین و آسمــون واسه تو دس تکون بدم؟

      اجازه میدی که فقــــــط تو دنیا با تو بمونم؟

           هر چی که عاشقانه بــــود به خاطر تو بخونم؟

اجازه هست پناه من گــــــرمی آغوشت بشه؟

    هر اسمی جز اسم خودم ،دیـگه فراموشت بشه؟

       اجازه هست ؟ بگو که هست ، من همشو دارم میگم

با تو به آسمون میرم ،با تـــــــــــــو یه آدم دیگم

    اجازه میدی که بگم ،من مال تـــــــو،تو مال من؟

         من از تو خواهش می کنم که زیر وعـــده هات نزن

اجـــــــازه تـــو دست تـــو ،اجازه من دست تـو

             خنده من خنـــــــده تو ،شکست من، شکســت تو


یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود. 

 اون که بود تو بودی اون که تو قلب تو بود من بودم

یکی داشت یکی نداشت.

اون که داشت تو بودی اون که جز تو کسی رو نداشت من بودم

یکی خواست یکی نخواست.

اون که خواست تو بودی اون که نخواست از تو جدا بشه من بودم

یکی گفت یکی نگفت.

اون که گفت تو بودی اون که دوست دارم رو به هیچکس جز تو نگفت من بودم

یکی رفت یکی نرفت.

 اون که رفت تو بودی اون که به جز تو دنبال هیچکس نرفت من بودم

  http://khoda-joon.persianblog.ir/

بدون من

 

دیدی که ســــــــــخت نـــــــیست
تنها بدون مــــــــــــــــــن؟!!
دیدی صبح میشودشب ها بدون مــــــــــــــــــن!!
این نــــبض زندگی بـــــی وقفه میزند...
فرقی نمی کندبا مــــــــن. . . بدون مــــــــن!!!
دیــــــــــروزگرچه ســــــــــخت...! امروز هم گذشت . . .!!
طـوری نمی شود
فــــــــــردا بدون مـــــــن !!!

من از خدا خواستم...

 من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید

خدا گفت : نه، آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد

خدا گفت : نه، روح تو کامل است . بدن تو موقتی است

من از خدا خواستم به من شکیبائی دهد

خدا گفت : نه، شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. شکیبائی دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است

من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد

خدا گفت : نه، من به تو برکت می دهم خوشبختی به خودت بستگی دارد

من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد

خدا گفت : نه، درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد

من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد

خدا گفت : نه، تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی

من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید

خدا گفت : نه، من به تو زندگی می بخشم تا تو از همۀ آن چیزها لذت ببری

من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم

خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتی

http://www.thankmygod.blogfa.com/

رد پا

از خدا پرسیدم

خدایا فرمودی که اگر به تو ایمان آورم هرگز تنهایم نخواهی گذاشت

پس چرا در سخت ترین مواقع زندگی رد پایی از تو نمی بینم

 

 

فرمود ای بنده من

تو را دوست دارم و هرگز تنهایت نگذاشته و نخواهم گذاشت

اگر در سخت ترین اوقات فقط یک رد پا می بینی

آن رد پای من است که تو را به                                            دوش کشیدم 

 

آدم پاک

 

نامت چه بود ؟

- آدم

 فرزند کی ؟

- من را نیست نه مادری و نه پدری بنویس اول یتیم عالم خلقت

 محل تولد ؟

- بهشت پاک

 اینک محل سکونت ؟

- زمین خاک

 آن چیست برگُرده نهادی ؟

- امانت است

 قدت ؟

- روزی چنان بلند که همسایه خدا ، اینک به قد سایه بختم بروی خاک

 اعضای خانواده ؟

- حوای خوب و پاک ، قابیل وحشتناک ، هابیل زیر خاک

 روز تولدت ؟

- در جمعه ای به گمانم که روز عشق

 رنگت ؟

- اینک فقط سیاه ز شرم چنان گناه

 وزنت ؟

- نه آنچنان سبک که پَرم در هوای دوست ، سنگین نه آنچنان که نشینم به این زمین

 جنست ؟

- نیمی مرا زخاک نیمی دگر خدا

 شغلت ؟

- در کار کشت امید به روی خاک

شاکی تو ؟

- خدا

 نام وکیل ؟

- آن هم فقط خدا 

جرمت ؟

- یک سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟

- همین و بس

حکمت ؟

- تبعید در زمین

همدمت در گناه ؟

- حوای آشنا

ترسیده ای ؟

- کمی

ز چه ؟

- که شوم اسیر خاک

آیا کسی به ملاقاتت آمده است ؟

- بلی

چه کس ؟

- گاهی فقط خدا

داری گلایه ای ؟

- دیگر گِله نه ولی ...

ولی که چه ؟

- حکمی چنین آن هم به یک گناه ؟!!!

دلتنگ گشته ای ؟

- زیاد

برای که ؟

- تنها فقط خدا

آورده ای سند ؟

- بلی

چه ؟

- دو قطره اشک

داری تو ضامنی ؟

- بلی

چه کس ؟

- فقط خدا

در آخرین دفاع ؟

می خوانمش چنان که اجابت کند دعا

منبع : http://www.3noqte.com

نیایش های پیامبر(ص)

گفته اند چون رویدادی پیامبر را اندوهگین می کرد،این نیایش را میخواند.

 

خداوندا !

با نگاهت که خواب ندارد ، نگاهبانی ام کن

و در پناه استوار خود که سستی بگیرم

به نیرویی که بر من دادی مرا بنواز

تباه نگردم ، آنگاه که تو امیدم باشی

چه بسیار نیکی هایی که بر من روا داشتی، و سپاسگذاری  من از تو، به پاس آنها، کم بود

چه بسیار آزمونهایی که در آن افکندی ام، و شکیبایی من برآنها،

بخاطر تو اندک بود

اکنون ، ای کسی که سپاسگزاری ام  در برابر نیکی اش کم بود

و بی بهره ام مگذاشت

ای آنکه شکیبایی ام در آزمونش اندک بود

و خوارم مگرداند

ای که در گناه دیدی ام و رسوایم نساختی.

بارخدایا !

بردینم ، با دنیا یاری ام کن

و بر آخرتم ، با پرهیزگاری

دربرابرآنچه قرار می گیرم ، به خودم وامگذار

ای آنگاه که گناه بندگان ، او را زیان نمی رساند

و از گذشت او نمی کاهد

برمن ببخش ، آنچه را که از تو نمی کاهد

و از من درگذر ، که تو را زیان نمی رساند

که تو آن پروردگار بخشنده هستی

از تو گشایشی نزدیک می خواهم، شکیبی زیبا،روزی ای گسترده،

ایمنی از آزمون

و سپاسگذاری از ایمنی