رنگ دروغ
اگر دروغ رنگ داشت
هر روز شاید
ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست
اگر عشق ارتفاع داشت
من زمین را زیر پای خود داشتم
وتو هیچ گاه عظم صعود نمی کردی
آن گاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی
اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد
اگر دیوار نبود نزدیک تر بودیم
همه وسعت دنیا یک خانه میشد
و تمام محتوای سفره سهم همه بود
و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد
اگر همه سکه داشتند
دل ها سکه را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یک نفر کنار خیابان خواب سکه نمی دید
تا دیگری از سر جوانمردی بی ارزش ترین سکه اش را نثارش کند
اگر کینه نبود
قلب ها تمام حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
و من با دستانی که زخم خورده توست
گیسوان بلندت را نوازش می کردم
و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بود
به یادگار نگه می داشتی
( دکترشریعتی)
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۳/۰۹ ساعت ۱:۴۲ ب.ظ توسط حـــــــامــــــــد
|