چه بخواهی چه نخواهی

 

ز کوی تو بیرون نشود پای خیالم ............... نکند فرق به حالم                 

 

    چه برانی...............چه بخوانی

 

   چه به اوجم برسانی...............چه به خاکم بکشانی

 

   نه من آنم که برنجم...............نه تو آنی که برانی 

 

    نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم...............نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی     

 

در اگر باز نگردد نروم

 

باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی کس به غیر از تونخواهم

 

 چه بخواهی...............چه نخواهی

 

باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی...

 

 

ثروت بهتر است

 

معلم، شاگرد را صدا زد تا انشاء‌اش را درباره علم بهتر است یا ثروت بخواند.

 

پسر با صدایی لرزان گفت: ندارم آقا..!

 

پس از تنبیه شدن با خط کش چوبی، او در گوشه کلاس ایستاده بود

 

و در حالی که دست‌های قرمز و باد کرده‌اش را به هم می‌مالید،

 

زیر لب می‌گفت: آری! ثروت بهتر است ...