يا الله يا رحمان    

 يا رحمان و يا رحيم                          

يا رب العرش العظيم...                                

خدايا، گويي صداي ملك الموت را مي‌شنوم كه مرا مي‌خواند....

يا رب، گويي سختيهاي پس از مرگ را حس مي‌كنم...

يا مولا، گويي در برابر تو ايستاده و از شرم گناه عرق خجالت بر پيشاني‌ام نشسته ...

با اينهمه تو صبوري و منتظر؛ و زمان به سرعت ديروز مي‌گذرد.

خدايا نكند به من مهلت داده‌اي تا اسير دنياي كوچك خود باشم. يا مولا، چرا عهد شكستن مرا جزايي نمي‌دهي ... خدايا من از اين سكوت تو مي‌ترسم. خدايا تو شاهدي كه وجدانم مرا صدا زد  و من معترف هستم كه ناتوانم و عجولم و .... ولي خدايا تو تنها كسي هستي كه صداي قلب مرا هم مي‌شنوي كه مي‌خواهد از اشتياقت جان دهد. خدايا اين انگشتان من در سكوت تاب نوشتن آنچه كه بايد بنويسد ندارد ... پس واي بر من كه بايد در برابر رب العرش العظيم، در برابر پيامبران و ملائك و خوبان با صداي بلند بخوانم.

خدايا، اي كه بخشش تو از تو نكاهد. مرا ياري كن تا دانه هاي نيكي را كه بر زمين پاشيده‌اي، بعنوان ره توشه‌اي براي روز حسرت، جمع نمايم.