ادم اینجا تنهاست
کجایی سهراب ؟
----------
آب را گل کردند...
----------
چشم ها را بستند، و چه با دل کردند
----------
گفته بودی قایقی خواهی ساخت
----------
دور خواهی شد از این شهر غریب
----------
من بسان تو، به شب نزدیکم
----------
اوج خود گم کردم ، زخم بر دل خوردم
----------
پس اگر میخندم خنده ام بیهوده ست
----------
و اگر می گریم، گریه ام بی ثمره است
----------
من هم از اهل زمین دلگیرم !
----------
قایقت جا دارد!؟
----------
تو کجایی سهراب ،حرف دارم با تو...
----------
دیگر این حال در این واژه نمی گنجد باز
----------
واژه ها در قفس اند
----------
دور ماندند ز من آدم ها
----------
چه درونم تنهاست
----------
چه سیاهی پیداست
----------
راست گفتی سهراب !
----------
آدم اینجا..." تنهاست
نوشته شده توسط:دختر ادم
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۳۰ ساعت ۱۲:۴۱ ق.ظ توسط حـــــــامــــــــد
|