خاطره ها را ورق نزن


    خاک نشسته بر رویش چشمانت را خواهد آزرد


       آن زمان دیگر کسی نیست تا غبار از چشمانت بزداید


          و باران آسمان


            چشمانت را با گلبرگ های اقاقی پاک کند


       و با بوسه ای گرم جانت را طراوت دوباره بخشد


   ورق نزن آن دفتر ِ سراسر عشق را


 که تنهایی را به حضورت می آورد


   که نه اشک هایت را پاک میکند


      و نه بوسیدن را می داند